ماجرای درگیری تامکت ایرانی با ۱۳ جنگنده عراقی "قسمت پایانی"
اواخر اسفند ماه سال ۱۳۶۳ بود که تازه عملیات بدر تمام شده بود و بر و بچههای خلبان مامور به پایگاههای درگیر هر کدام به پایگاه ها و محل خدمتی اصلیشون برگشته بودند، نزدیک شب عید بود و ما هم گفتیم خوب این خواست خدا بوده
بعد از اين مكالمات راديوئي كه يك كم خستگي امان در كرد رفتيم بطرف تانكر و نهايتا" در ارتفاع 2000 پائي بالاي آب توانستيم خودمان را به تانكر رسانده و به بسكت بنزين گيري وصل بشيم، اما مميش هم كه هنوز باور نداشت كه من ديگر بدنبال هواپيماهاي عراقي نخواهم رفت از پر كردن فوري باكهاي ما خود داري مي كرد و صد پاوند پاوند بنزين ميداد تا ما کاملا" منطقه بوشهر را هم رد كرده و به همان صورت متصل بهم ارتفاع را به حدود بيست و دو هزار پائي رسانديم و همزمان هم صداي هواپيماي ديگري را از شيراز شنيدم كه تازه از شيراز بلند شده و بسمت منطقه مي آمد و بدين ترتيب ما با خداحافظي از رادار بوشهر و جناب محرمي اين خلبان شجاع و دلاوري كه براي نجات ما دست بريسك بزرگي زده بود و عليرغم تمامي دستورالعملها و قوانين در ان وضعيت نا مساعد ما را از ترك اجباري هواپيما و از دست دادن يكفروند هواپيماي اف 14 نجات داد، بيكي از غير منتظره ترين روزهاي پروازي خود پايان داديم.
البته همینطور که در راه رسیدن به پایگاه اصفهان بودیم از طریق کنترولر رادار بوشهر با خبر شدیم که برابر گزارش و تائید سایتهای شنود نیروی هوائی و نیروی دریائی و بالاخره هواپیمای خفاش که در منطقه بودند تعداد دو فروند از هواپیماهای مهاجم پوشش هوائی که از نوع میراژ بودند و یک فروند از بمب افکنهای میگ 27 عراقی به پایگاههای خودشان بازنگشتند و از کل سیزده فروند هواپیمای مهاجم عراقی که برای درهم کوبیدن تاسیسات جزیره خارک و از بین بردن نفتکشهای آماده ترک منطقه به ماموریت اعزام شده بودند تنها 10 فروند آنان به پایگاههای مربوطه بازگشتند، و این خبری بود که خستگی این پرواز و مخاطرات آنرا بطور کل از تن ما بیرون کرد، ضمنا" زبون رفیق هم پروازیمان را هم باز نمود..!!